پارساپارسا، تا این لحظه: 11 سال و 5 ماه و 2 روز سن داره

دست کوچولو پا کوچولو

باز هم شیرین زبونی پارسا جون +خبرای عید

1393/1/21 11:32
نویسنده : الهام
651 بازدید
اشتراک گذاری

سلام سلام سال نو مبارک

اول میرم سراغ کلمات چدیدی که آقا پارسا از روزی قبل عید تا اکنون یاد گرفته

خواستیگیدی=خواستگاری

پیس=کلیپس

هاچی  چاهی=چایی

بشین=بسین

الل ه=النگو

عنه=عینک

هر حیونی که میبینه میگه هاپ هاپ

احسنت=توی مسجد یاد گرفته (در مسجد محل ما بعد نماز جماعت بچه های کنار امام جماعت صف میکشن تا حدیث بخونن وبعد حدیث خوندن اونها حاج آقا بهشون احسنت میگه  )

لااله الا الله والله اکبر(مامانم اومده بودن خوتمون وچون پاشون درد میکنه روی میز سجده میکنن ونماز میخواندندزپارسا هم که یاد گرفته بود روی میز میرفت و نماز ش رو با تمام جزییات میخوند قربونش برم آخه میز عسلی کوچک که جا نداشت سجده رو نمیخوند جایی برا مهر نبود

 

 

 

واما خبرها

عمو علیرضا تنها عموی آقا پارسا ازدواج کرد وکلمه خواستگای سطرهای بالا رو از اونجا یاد گرفتن گل پسر پارسا

رو 5 عید در حرم امام رضا (ع) خطبه عقدشون خوانده شد

ما همش در حال گذران مسیر از مشهد به تربت حیدریه بودیم

روز 3 عید به سمت مشهد

4 عید به سمت تربت وشب هم برگشت به مشهد

6 عید به تربت

11 عید مشهد وبالاخره 16 عید به سمت تهران

راهقرض داشتیم تقصیر عمو علیرضا بود اینقدر عجله داشت تا سر وسامون بگیره

1عمو و  2عمه ها و 1خاله و 1 دایی ازدواج کردن

فقط 2 تا دایی موندن تا زودی ازدواج کنن

پارسا روز مهمونی پاگشا دور از چشم من سوار ببعی شده

دل کوچیکش همش قدم زدن ودویدن میخواست

همه بارها از ما خواستن مواظبش باشیم تا چشم نخوره چون به غایت تو دل برو هست

بابا بزرگش بابای من براش 4 قل و آیه چشم نظر گرفته

مطلب زیاده ومنم یادم نمیاد همشونو

الان پارسا لالا کرده

یاد گرفته بسته پوشکش رو زیر پاش میزاره ودرب اتاق بابا حمید که مشغول کار هاشون هستن رو باز میکنه بابایی مرحله مهمی رو پشت سر میزاره پزوهش و علم آفرینی دغدغه بابا حمیده

روز 10 فروردین تولد حمید جون بود خدا عمر با عزت وبرکت وعاقبت خیر به همسر عزیزم عنایت کنه

رونق خونه حمید جونه تاقدم به خونه میزاره شادی میاره پارسا که همش بابا بابا میگه لحظهای اروم نمیگیره دور بابایی میچرخه وخودشو لوس میکنه ومدام بابا میگه حمید جون هم کلمه جان  جان نثارش میکنه منم حسودیم میشه به پارسا میگم دلم میخواد مامان هم بگی پارسا هم مهربون میگه مامان  مامان و من جان نثارش میکنم

 من قربون پارسا وحمید جون مرد کوچک وبزرگ خونه

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)