سینه خیز رفتن + فقط بغل مامان+5امین سالگرد ازدواج من وبابا حمید+داریم میریم مشهد
امروز تو پسر گل 6 ماه و24 روزه هستی ار 13 خرداد مامان بزرگ وبابا بزرگ ودایی علی کوچولو( 12 ساله متلولد آبان عین تو--آرزوش بود که تو هم آبان ماهی باشی) اومدن تهران وروزای شاد رو گذروندیم هفته پیش سوپ رو برات شروع کردم وتو هم با قاشق نه بلکه با بشقاب غذا رو سر میکشی خوش اشتهای مامان برنامه غذایی: این روزا صبح فرنی وعصر یا شب سوپ روز 17 یا 18 خرداد هم سینه خیز رفتی و منو میشناسی وبا دیگران غریبگی میکنی فقط بغل مامان الهام این روزها هم که دور وبرت شلوغه جسور تر شدی دیروز 22 خرداد رفتیم پارک ارم وبابایی هم تو رو تو پارک وروی شونهاش میچرخوند بابابزرگ خوب و نوه دوستی داری بارها شده مهدی حاله رو وسط ظهر یا توی اوج خستگی برده پارک یا ...
نویسنده :
الهام
17:41