من یه مامانم
خدای من چه نعمت بزرگی دارم شکر میکنم
امشب با پارسای دل رفتیم دیدن نینی تازه دنیا اومده عمو حامد وخاله زهرا که 26 فروردین اومده دنیا اسمش هم طاها هست پسری چه کرد اونجا نق که میزد وبوف بوف میکرد وکلی اب دهنشو بیرون میزد با بودف بوف کردناش
اخر شب هم موقع خواب با چراغ قوه دوربین بابایی سایه بازی کردیم سایه دستمو شکل سگ میکردم سایه قندون مجسمه دو تا قو ، سایه عینکم وبالاخره موهام که خیلی دوست داره با دیدنش هم قاه قاه زد منم دلم غش رفت جان دلم چشماش ریز میشه وقتی میخنده
دیروز هم وقت نماز گذاشتمش روبرو روی تشک بازی تا دلش نگیره گریه نکنه بعد بازی خسته شد وتا 3 متر به سمت من نزدیک جانمازم غلطید..
روز به روز داره بزرگ تر میشه وخواستنی تر از همیشه
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی