پارساپارسا، تا این لحظه: 11 سال و 5 ماه و 25 روز سن داره

دست کوچولو پا کوچولو

آزمایشهای غربالگری

1391/2/25 12:13
نویسنده : الهام
319 بازدید
اشتراک گذاری

روز 20 اردیبهشت  9  صبح تا 7 بعد از ظهر  سوار بر ماشین 

برای آزمایش و سونوی غربالگری سه ماهه اول رفتیم  نیلو از ساعت 9 صبح حرکت کردیم همراه باباب جون وساعت 11 صبح نمونه خون گرفتن و رفتیم سونو گرافی اونجا هم 2 ساعتی معطل شدیم تا نوبتمون بشه ومامانی همش آبمیوه و کیک و شکلات میخورد چون تو خوب تکون بخوری و قرار بگیری تو وضعیت خوب برای سونو گرافی

توی این حین هم دو تا خانم بودن که مدام میرفتن داخل اتاق سونو ومی اومدن، باز دوباره چند دقیقه بعد خسته کننده بود

بابایی هم میگفت خانم چرا این طوریه!!!

خانم دکتر سونو توی دستگاهش تو رو نشونم داد و من با ال سی دی که بالای سرم روبروم نصب شده بود میدیدمت و قربون صدقه ات میرفتم  جون من عزیز من میگفتم که خانم دکتر گفت چیه داری قربون صدقه میری گفتم آره فداش میشم .

مث دیدار مجددی بود که من از 10 هفتگی کوچولو ییت ندیده بودمت انگاز داشتی ناز میاوردی خودت رو لوس میکردی و واقعا اینجوری بود خوب همکاری نمیکردی اینقدر گرسنه و خسته بودی که خوابیده بودی رو جفتت و نمیرفتی بالا تا از ت عکس بگیرن

پاهای کوچولوت هم به لیه های کیسه آمنیوتیک چسبونده بودی انگار به یه دیوار تکیه داده بدی

با سرفه زیاد بالاخره کمرتو قوس دادی و این معطلی شاید دکتر رو خسته کرد ود وست نداشت طول بکشه ولی من از دیدنت سیر نمیشدم برای من فرصت خوبی بود

جنسیت هم که توی برگه سونو نوشته بود سوال نفرمایید چون قابل تشخیص نیست

دوباره اومدیم آزمایشگاه ناهاری خوردیم و اونجا چند مغازه سرویس تخت و کمد هم بود که من برا اولین بار مدلای اینترنت رو میدیدم

آزمایشگاه هم دوساعنی منتظر موندیم تا جواب رو بدن

نماز رو با لطف کارکنان ازمایشگاه توی یکی از اتاقهای ازمایشگاه روی موکت و سجاده خوندیم  وجواب آزمایش که اومد نشون میداد که تو ثمره وجودی ما سالمی شکر خدا وانشاالله که همیشه سالم باشی

بعد ساعتها دوری ازخونه توی راه برگشتن از خونه بهانه گوجه سبز گرفتم بد جوری هوس کرده بودم ولی توی شلوغی اتوبان  جایی هم نبود بخریم

خونه که رفتیم کلی خوردم هه

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

انی
29 اردیبهشت 91 19:32
سلام قدم نو رسیده مبارکه خانم از دوستی با شما خوشحالم من بعد از 8 سال انتظار مامان شدم