پارساپارسا، تا این لحظه: 11 سال و 6 ماه سن داره

دست کوچولو پا کوچولو

هدیه مامان جونم وخواهر جونم برا چشم روشنی (مادر بزرگ و خاله جون)

  هدیه خواهرم که خیلی عزیزه     وخریدای خودم اردکه جغجغه است که قبلنا خریدم ولی ستاره هارو از مشهد خریدم سوغاتی الهی که ستاره بارن باشه آسمون زندگیمون مبارکت باشه گلم شیرینم چی بگم بهت که اینقدر خاطرت عزیزه برام       خیلی شادم از اینکه اومدی و من که قبل بارداریم برات یه چیزایی خریده بودم با خودم عهد بسته بودم دیگه نخرم تا خودت بیاد توهم کوچولوی خوبی بودی واومدی درست روزای آخر زمستون یه روز برفی که من فهمیدم تو داری در وجودم رشد میکنی از خدا خواسته ام و میخوام تو را سالم و صالح برای م ن و بابا حمید قرار بده و در آغوشمان امن باشی دختر یا پسر بودنت اهمیت چندانی نداره خدا ه...
22 فروردين 1391

هدیه های نی نی

جورابایی که خاله واسه نینی خرید وهدیه مامان جونم برا چشم روشنی یک اسلحه دکوری تپانچه عکساشو میزارم بهزودی  
14 فروردين 1391

هفته 7 ویک روز

سلام سلام از روز ی که فهمیدم مامان شدم تا حالا خیلی وقته که گذشته و من که تنها بدون بابای نینی رفتم مشهد پیش مامانم و عید دیدنی خیلی خوب بود ولی دلم میخاست بزرگ شدن نینی روبا هم بودیم روز 24 اسفند پرواز به سمت مشهد 26 اسفند اولین مراجعه به دکتر که دکترم 10 فرئردین( تولد بابای نینی  ) رو برای سونو تاریخ زد قبل سال تحویل هم که بخر بخر داشتیم برا سال نو ومن هم خیلی رعایت نمیکردم  وپیاده روی میکردم زیاد شاید یادم میرفت که باردارم و بیشتر باید مراقب باشم حتی چند بار مهدی کوچولو خواهر زادمو که 2 سال ونیمشه بغل کردم و کلی راه بردمش نا گفته نماند که خیلی هله هوله میخودم ومیخورم ای مامان بد!! سال که تحویل شد من خیلی خوشحال ...
14 فروردين 1391

هفت سین سال 1391

1- سلامٌ قولاً مِن رَبِّ رحیم.( یس/58) 2- سلامٌ علی نوح ٍ فی العالمین . ( صافات /79) 3- سلامٌ علی اِبراهیم . ( صافات/109) 4- سلامُ عـَلی موُسی و هارون . (صافات/120) 5- سلامُ علی آلِ یاسین . ( صافات/130) 6- سلامٌ عـَلیکُم طِبتُم فادخـُلوُها خالدین . ( زمر/73) 7- سلامُ هیَ حتّی مَطلَعِ الفـَجر. ( قدر/5) ...
1 فروردين 1391

من مامان شدم خدایا شکرت

این ماه نزدیک عیدی متوجه حضور نینی نازم توی دلم شدم قصه ها دارم از اومدنش که سر فرصت مینویسم فقط اینکه دیروز 21 اسفند بی بی چکم مثبت شد و  امروز  یعنی 22 اسفند آزمایش +++++++شد  و من طبق قولی که با خودم بستم برا نی نی که خودشو نشون داد لباس خریدم لباس عید جانم آخه نینی لخت مونده بود !!! پس فردا عازم مشهدم بدون همسری :( نمی تونه بیاد همسری چون داره برا ازمون دکتری اماده میشه ومن منتظرم خیر جدید توی سال جدید موفقیت همسرم باشه میرم اونجا با نماینده بابا جونش راستی اول از همه خبر خوشو به خواهرم دادم با پیامک که نوشتم سلام خاله جون خوبی ؟  همسری هم لو داد به مامانش ، مامان شوهرم هم پیام تبریک داد وای خدا جون چهقدر قش...
23 اسفند 1390

خدا ی من ملتمسانه از تو خواهش میکنم

این روزا که میگذرد من دلم مثل همیشه خیلی چیزا میخواد چند شب پیش خواب خوبی دیدم منم که دنبال بهانه ای برای شاد بودن و امیدواری میگردم من همه چیز رو به خدا سپردم ولی چه کنم که خیلی کم تحملم
15 اسفند 1390